نمی دانم از کجا شروع کنم مگر صحبت کردن با خدا مقدمه چینی می خواهد؟
دیشب ، شب قدر بود همه مشغول عشق بازی با خدایشان بودند و خوش به حال هر کس که تونست راحت خواسته هایش را نزد خدا بیان کنه و خود حضرت رو به درگاهش واسطه قرار بده.
خداجون ازت ممنونیم چون می دونیم بهترینا رو واسه بنده هات مقرر می کنی.
در مقابل تو واژه ها ناچیزند اما می خوام به زبون دعا باهات حرف بزنم.
الَلّهُمَّ وَفِّر فیهِ حَظّی مِن بَرَکاتِهِ ، وَ سَهِّل سَبیلی اِلی خَیـراتِهِ ، وَ لا تَحرِمنی قَبولَ حَسَناتِهِ ، یا هادِیاً اِلَی الحَقِّ المُبین خدایا بهره ام را از برکات اینروز زیاد کن و آسان کن راهم را به خیراتش و محرومم مکن از پذیرفته شدن حسناتش ای راهنمای بحق آشکار
خدایا خودت لیاقت بندگی تو اینروز رو به ما عنایت کن. بهمون کمک کن تا فقط از خودت بخوایم چون فقط تو می تونی و بس . یاد این شعر افتادم که خواننده ی خوب کشورمون آقای احسان خواجه امیری اونو اجرا کردن :
همه دنیا بخواد و تو بگی نه نخواد و تو بگی آره، تمومه همین که اول و آخر تو هستی به محتاج تو محتاجی حرومه تو همیشه هستی اما این منم که از تو دورم من که بی خورشید چشمات مثل ماه سوت و کورم نمیخوام وقتی تو هستی آدم آدمکا شم چرا عادتم تو باشی میخوام عاشق تو باشم تازه فهمیدم به جزء تو حرف هیچکی خوندنی نیست آدما میآن و میرن هیچکی جزء تو موندنی نیست منو از خودم رها کن تا دوباره جون بگیرم خستم از این عقل خسته من میخوام جنون بگیرم همه دنیا بخواد و تو بگی نه نخواد و تو بگی آره، تمومه همین که اول و آخر تو هستی به محتاج تو محتاجی حرومه